ایوب بنوشی - این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
دانشکده صداوسیما
ويولن يك سازِ زهيـآرشهاي چهارـتاره است، كه در پنجمِ درست كوك ميشود. گاهي به اين ساز فيدل
(fiddle) هم گفته ميشود. كلمهي ويولن (violin) از لغتِ “vitula” بهمعناي سازِ زهي آمده است.
(طول کاسه 35 س) 4/4, (طول کاسه 33 س)3/4, 1/2, 1/4, 1/8, 1/10, 1/16, 1/32
معمولترين ويولنها داراي 35 سانتيمتر طول، و 16 تا 20 سانتيمتر پهنا بهترتيب در گرهي بالايي ( upper bout) و گردهي پاييني ( lower bout) هستند.
مشهورترين ويولنسازانِ بينِ سدههاي 16 تا 18 ميلادي:
(از دانشنامه آزاد ویکی پدیا)
violin in the first half of 16th century
violin in the second half of the 16th century
(in the period 1490 -1630 are registered more than 140 makers of string instruments)
تاریخچهي تحقيق دربارهي ويولن را ميتوان در مرجعِ زير يافت:
.Hutchins, C.M. (1983). A history of violin research. J. Acoust. Soc. Am.73, 1421-1440
(Galileo Galilei (1564-1642
(Marin Mersenne (1588-1648
(Felix Savart (1791-1841
:(Jean – Marie Duhamel (1797-1872
تحقیق در مورد صداسازی ویولون : Sound post action
: (Herman von Helmholtz (1821-1894
تحقیق در مورد حرکت لغزشی آرشه بر روی تارها : Stick-Slip motion
بيانِ نظريي حركتِ هلمهولتز : (Raman (1888-1970
Catgut Acoustical Society in America (Fredrick Saunders, Carleen Hutchins, John Schelleng, and
ويولنهاي هشتگانهي مقياسشده :Robert Fryxell
صفحهي رويين از چوبي سبك مانندِ صنوبر ، بهضخامتِ 2 تا 3/5 ميليمتر است. صفحهي پشتين (و جداره) از
چوبي سخت مانندِ افراي مجعد، بهضخامتِ 2 تا 6 ميليمتر است. بيشينهارتفاعِ قوسِ صفحهها حدودِ 15mm
است.
هر ويولن معمولاً داراي چهار تار از فولاد يا نايلون (در گذشته از روده) است. كششِ هر چهار تار حدودِ 220N
است كه موجبِ اعمالِ نيرويي حدودِ 90 نيوتن بر خرك ميشود.
كششِ تارها باهم فرق ميكند:
تارِ D، از 35 تا 62 نيوتن، تارِ E از 72 تا 81 نيوتن
معمولترين كوكِ ويولن: G3 (196 Hz), D4, A4, E5.
در مطالعاتِ مربوط به آرشهكشي بر تار، معمولاًتار ايدهآل فرض ميشود. چغري تار باعثِگردشدگي گوشه وبمشدگي صدا ميشود. لرزشِ تارها بيشتر عرضي است، هرچند يك نوازندهي مبتدي بهدليل مايلگرفتنِ آرشه، لرزشهايي طولي و ناهماهنگ هم در تار ايجاد ميكند.
آرشه
آرشه از چوبِ pernambuco است.
درازاي آرشه حدودِ 75cm ودرازاي موهاي رها 65cm است.اگرچه آرشه داراي پهنايي محدود است، در بعضي از مدلها آرشه را يك خط فرض ميكنند.موهاي آرشه از موي اسب هستند و ميتوانند سخت يا كشسان فرض شوند.
هنگامِ نواختن، آرشه را با كلوفن آغشته ميكنند تا اصطكاكِ آرشه ـ تار را افزايش دهند.
شمشِ بم و تيرِ صدا
شمشِ بم (Bass Bar) و تيرِ صدا (Sound Post) تقارنِ ويولن را بههم ميريزند.تيرِ صدا صفحههاي رويين و پشتين را بههم تزويج ميكند.شمشِ بم صفحهي رويين را چغرتر ميكند.شمشِ بم بسامدِ آمودهاي لرزشِ صفحهي رويين را بالا ميبرد.
خرك
خرك وظيفهي انتقالِ نيروي تارها به صفحهي رويين را برعهده دارد.
خرك مانندِ يك اهرم لرزشهاي تار را تقويت ميكند.
تابعِ تبديلِ يك خرك نقشي اساسي در توليدِ صداي ساز دارد.
هلمهولتز براي مشاهدهي لرزشِ تارِ آرشهخورده از يك ميكروسكوپِ لرزش استفاده كرد.
حذفِ زمان بينِ دو تابعِ متناوب به شكلهاي ليساژو ميانجامد.
حركتِ گيرش ـ رهايش
كشيدنِ آرشه بر تار موجبِ يك حركتِ “گيرش ـ رهايش (stick-slip)” معروفبه حركتِ هلمهولتز ميشود.
ويژگيهاي حركتِ تارِ آرشهخورده:
درتارِ آرشهخورده برخلافِ تارِ زخمهخورده تنها يك گوشه ايجاد ميشود.مشروط بر اینکه بيشنهي دامنهي نوسان متناسب با سرعتِ آرشهكشي باشد و نیروی کافی از آرشه به تار وارد شود. دراینصورت تار یک شکل V شکل پیدا خواهد کرد که راس آن به زاویه هلمهولتز (Helmholtz Corner)معروف است.
Helmholtz motion
(http://plus.maths.org/content/why-violin-so-hard-play)
درصورتیکه آرشه محکم به تار کشیده نشود باعث سر خوردنهای ناخواسته آرشه روی تار خواهد شد که دراینصورت دو گوشه در طول تار در فاصله بین خرک وانگشت ایجاد خواهد شد.
Double slipping motion
(http://plus.maths.org/content/why-violin-so-hard-play)
هرچه آرشه به سرِتار نزديكتر باشد،دامنهي نوسانِ تاربزرگتر ميشود.كمينهي نيروي لازم براي آرشه كشي با سرعتِ آرشه نسبتِ مستقيم و با مربعِ فاصله از خرك نسبتِ معكوس دارد.
پوياييي (dynamics) تارِ آرشهخورده
جابهجاييي بيشينهي تار و بيشترين نيروي عرضيي وارد بر خرك:
x: فاصلهي آرشه تا خرك،
v: سرعتِ آرشه،
m: چگاليي خطي،
f: بسامد.
(Schelleng, J.C., (1973
The bowed string and the player
J. Acoust. Soc. Am., 53, 26-41
مهمترين عامل در تعيينِ كيفيتِ صداي يك ويولن، چگونگيي لرزشِ كاسهي آن است. آمودهاي اين لرزش به حركتهاي تزويجيي بينِ صفحهها و هواي محبوس بستگي دارد. نقشِ جداره، دسته، صفحهـانگشت و بقيهي بخشها كمتر است. وجودِ تيرِ صدا باعث ميشود تزويجِ بينِ اين نوسانگرها پيچيده شود.
نامگذاري آمودهاي ويولن
سامانههاي نامگذارييي متفاوت براي آمودهاي لرزشِ كاسهي ويولن وجود دارد.دو تا از مشهورترين آنها، سامانه پيشنهادي (Erik Jansson (Royal Institute of Technology – KTH و
(Carleen Hutchins (Catgut Acoustical Society هستند.
نامگذاريي جانسون
ـ آمودهاي هوايي ( حركتِ هواي محبوس):
(A0, A1, A2, …)
ـ آمودهاي رويين (حركتِ صفحهي رويين):
(T1, T2, T3, …)
-آمودهاي بدنه (حركتِ مشابه صفحههاي رو و پشت):
(C1, C2, C3, …)
آمودهاي اصليي ويولن
آمودِ C1 شبيه به آمودِ نخستِ لرزش يك شمش:
f = 185 Hz
آمودِ A0: ورود و خروجِ هوا از شكافهاي f:
f = 275 Hz
آمودِ C2: f = 405 Hz
آمودِ T1 (لرزشِ صفحهي رويين):
f = 460 Hz
آمودِ C3 (لرزشِ هر دو صفحه):
f = 530 Hz
آمودِ C4:
f = 700 Hz
دو آمود آخر مهمترین آمودهای ویولون هستند.
بهترين ويولن؟!
T1، C3، C4؛
كيلوهرتز
Input Admitance=V/F